داشته است؛ شیوه‌ای که سبب می‌شود بتوانیم روزآمدهای دوستانمان را مرور کنیم. والدین ما به یکدیگر نامه می‌نوشتند، تلفن می‌زدند، به خانه دوستان‌شان می‌رفتند تا مقابل پرده پروژکتور یا صفحه تلویزیون بنشینند و دقایقی از سفرها و مهمانی‌های به یادماندنی آنان را ببینند. ما اما، هزاران تصویر از هزاران رویداد را، در گوشی‌های همراه خود حمل می‌کنیم. بر خلاف گذشته، ما بیشتر به دنبال وسعت روابط شبکه‌ای هستیم تا عمق آن، چرا که شبکه اجتماعی ما آن‌قدر گسترده است که اجازه نمی‌دهد وقت زیادی را برای هر روزآمد صرف کنیم. اینستاگرام، ارتباطات کلامی را نیز کمرنگ کرده است؛ کاربران می‌توانند برای تصاویر خود شرح عکس بگذارند اما بسیاری از آنان این کار را نمی‌کنند. بینندگان تصاویر نیز به لمس یک قلب کوچک قرمز اکتفا می‌کنند و کسی حوصله کامنت گذاشتن ندارد چون وقت‌گیر است.


تا پیش از این فیس‌بوک به دلیل دامن زدن به مقایسه‌های اجتماعی شبکه «مولد افسردگی» خوانده می‌شد اما از این منظر اینستاگرام بر فیس‌بوک پیشی گرفته است.

عکس‌های دوستان ما از مناظر دلپذیر در سفر، صرف شام مجلل با دیگران، لباس و ماشین و خانه جدید -که در فیس‌بوک در میان لینک‌های خبری و متن و تصاویر دیگر گم می‌شد- در اینستاگرام برجسته و پررنگ است. اینستاگرام مملو از عکس‌های گزینش شده کم‌نظیر و ایده‌آلی است که سبب می‌شود احساس کنیم زندگی دوستان ما چقدر فوق‌العاده است و ما چقدر از آنها عقب‌مانده‌ایم.

علاوه بر دست‌کاری واقعیت، اینستاگرام وقت ما را نیز می‌بلعد و مفهوم زمان را مخدوش می‌کند. کاربران، ده‌ها عکس می‌گیرند، یکی را انتخاب می‌کنند، آن را از ده‌ها فیلتر می‌گذرانند، باز یکی را برمی‌گزینند و به اشتراک می‌گذارند. این‌همه وقت، بسیار کمتر از زمانی است که دنباله‌روها برای دیدن این عکس صرف می‌کنند. دنباله‌روها نمی‌دانند دوست‌شان برای تنظیم عکس خود چقدر زمان گذاشته است: لباس مناسب پوشیده، خود را آراسته، بارها عکس گرفته و آنها را ادیت کرده است. خیلی‌ها برای جبران حس حسادت خود از دیدن عکس دیگران سعی می‌کنند تصاویر زیباتری از خود به اشتراک بگذارند. اما دست بالای دست بسیار است. دیگران هم این تصاویر زیباتر را می‌بینند و تصاویر زیباتری از آن در اینستاگرام می‌گذارند و از واقعیت دور و دورتر می‌شوند. این پدیده‌ای است که از آن به «مارپیچ حسادت» یاد می‌کنند. مارپیچ حسادت در فیس‌بوک و توییتر به راحتی باز می‌شود اما در اینستاگرام، جنگ گلادیاتوری سلفی‌ها پایانی ندارد. اینستاگرام واقعیت نیست بلکه بازآفرینی واقعیت است و این نکته‌ای است که کاربران آن، هنگام مقایسه اجتماعی فراموش می‌کنند.